پایگاه خبری و تحلیلی سپیدار آنلاین

رضا مدیون حضرت زینب است. در نوجوانی فلج شد و خانواده‌اش هیچ کاری از دست‌شان برنمی‌آمد . پدر رضا با دلی شکسته و حالی مضطر به حضرت زینب (س) متوسل می‌شود و شفای فرزندش را از عمه سادات می‌خواهد.
▫️پدر شهید نذر می‌کند که حضرت زینب (س) رضا را شفا بدهد و بشود مال خودش. همان روز اتفاقی عجیب در خانه می‌افتد. اهل خانه رضا را می‌بینند که دستش را به دیوار گرفته و حرکت می‌کند. دیگر اثری از فلجی در رضا نبود. از همان زمان زندگی رضا با حضرت زینب (س) عجین می‌شود.پدر شهید درباره بی‌حسی پاهای رضا می‌گوید: آقا رضا حدودا ۱۴ سال سن داشت که فلج شد ؛ «وقتی همه درها را بسته می‌دیدم و هیچ پزشکی امید به بهبودی نمی‌داد و به گونه‌ای صحبت می‌کردند که ما باید بنشینیم و شاهد باشیم تا بی‌حسی به قلب رسیده و مرگ رضا فرا برسد، هیچ خانه‌ای را جز خانه حضرت زینب (س) ندیدم و با توکل به خدا و توسل به حضرت زینب (س) به ایشان گفتم؛ یا حضرت زینب(س) از شما مصیبت دیده تر و اسارت کشیده تر در اهل بیت (ع) نداریم ، رضا خوبش کن برای خودت.»
و آن رضا که که در نوجوانی شفایش را از حضرت زینب س گرفته بود ، دیگر جوانی رشید شده است و لباس سبز پاسداری برتن کرده بود و نمی‌توانست درمقابل جسارت ها و وحشیگری تکفیری‌ها نسبت به حرم حضرت زینب (س) بی تفاوت باشد.