حرکت ما در مسیر دین و احکام اسلام باید باشد
سپیدارآنلاین: گروه اجتماعی
نماز عبادی سیاسی جمعه به امامت حضرت حجت الاسلام و المسلمین علی رادمرد امام جمعه ماهدشت و با حضور خانواده های محترم شهدا و مسئولین شهری و مردم شهید پرور ماهدشت در مصلی امام خمینی ره ماهدشت برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین علی رادمرد امام جمعه ماهدشت در خطبه دوم گفت: پیروزی ایران در جنگ با اسرائیل، آغازی است برای مرحلهای نو از حیات اقتصادی و اجتماعی کشور. اکنون کشور نه با مسئله بقا، بلکه با مسئله پیشرفت و کیفیت توسعه روبهرو است. با این حضور مردم و دفاع از مبانی و در صحنه بودن و این تقابل پیروزمندانه با دشمن در این 46 سال که نقاط برجسته آن در دفاع مقدس 8 ساله و دفاع مقدس 12 روزه مشخص شد ، بقاء آن بحول قوه الهی تضمین شده است حال مسئله پیشرفت و کیفیت توسعه برای ما باید مهم باشد ، لذا دولت باید فرمانده عقلانی این حرکت باشد: ثبات اقتصادی را تثبیت کند، سیاستها را شفاف سازد و اعتماد عمومی را در مرکز حکمرانی قرار دهد.
بازسازی نهادی، اصلاح مالی و تمرکز بر داده و بهرهوری، ابزارهای این تحولاند. دولتی که بتواند سیاست اقتصادی خود را بر مبنای عدالت، کارایی و آیندهنگری تنظیم کند، بهجای مدیریت بحران، طراح توسعه و پیشرفت خواهد شد.
فعالان اقتصادی، بازوی اجرایی و خلاق این مسیرند. آنان باید از مرز منفعت شخصی فراتر روند و منطق سرمایه را با منافع ملی همسو کنند. نوآوری فناورانه، همافزایی سرمایه، توسعه صادرات و مسئولیت اجتماعی، چهار رکن اقتصاد بخش خصوصی در عصر بازسازیاند.
مردم، روح و پایه این نظام اقتصادیاند. بازسازی بدون مشارکت و امید مردم، تنها در ارقام بودجه باقی میماند. خانوار ایرانی باید با رفتار اقتصادی آگاهانه نه اینکه سمت سوی سکه و دلار و ... بگیرد بلکه سمت و سوی سرمایه گذاری برای تولید بگیرد، مصرف مسئولانه و مشارکت در سرمایهگذاریهای ملی، نقش خود را ایفا کند.
اگر این سه نیرو ــ 1. دولتِ دانا، 2. بخش خصوصیِ پویا و3. مردمِ آگاه، در مسیر واحدی حرکت کنند، نتیجه نهفقط بازسازی، بلکه تولد دوباره اقتصاد ملی ایران خواهد بود؛ اقتصادی که بر پایه اعتماد، عدالت و کارآمدی بنا شده و میتواند الهامبخش منطقه و جهان باشد. ان شاءالله
نکته دیگر که بخواهم عرض کنم ناظر به ظرفیت های جغرافیایی ایران اسلامی است که توجه همه ابرقدرت ها را جلب کرده و برنامه ریزی های خصمانه ای هم دارند ، امروزه در جهان تنها هفت تنگه و کانال دریایی وجود دارند که میتوان آنها را «ابر استراتژیک» دانست. این مسیرها، بیشترین حجم تجارت جهانی و جریان انرژی را به هم پیوند میدهند. انسداد یا ناامنی در هر یک از آنها میتواند قیمت نفت و کالا را در بازارهای جهانی متلاطم کند و حتی موجب بحرانهای امنیتی و سیاسی شود. از میان این هفت تنگه، جایگاه ایران ویژه است. ایران کنترل مستقیم بر تنگه هرمز دارد، نفوذ غیرمستقیم در بابالمندب را اعمال میکند و از طریق همان بابالمندب میتواند بر کانال سوئز اثرگذار باشد. به همین دلیل تحلیلگران میگویند 5/2 تنگه استراتژیک جهان در اختیار ایران است و این موضوع برای غرب یک «کابوس ژئوپلیتیک» است.
تنگه هرمز نقطه تنفس خلیج فارس است و ایران با داشتن بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر مرز ساحلی، نقش تعیینکنندهای دارد. بر اساس دادههای آژانس انرژی آمریکا، بیش از ۷۵ درصد نفت عبوری از هرمز به سمت آسیا میرود؛ چین (۴۰٪)، هند (۱۵٪)، ژاپن (۱۰٪) و کره جنوبی (۱۰٪). این یعنی انسداد تنگه بیش از همه آسیای شرقی را دچار بحران میکند. بابالمندب روزانه حدود 2/6 میلیون بشکه نفت و گاز را منتقل میکند. با توجه به جنگ یمن و حضور انصارالله، هرگونه ناامنی در این منطقه فوراً بر قیمت جهانی نفت و حملونقل اثر میگذارد. بهویژه اروپا که ۱۰٪ واردات انرژی خود را از این مسیر تأمین میکند، بیشترین فشار را حس میکند. حال تحرک دشمن در چند جهت حائز اهمیت است که باید توجه کرد اول تغییر نام خلیج فارس که با تحرکات دیپلماتیک فعلا بشکل اساسی راه به جایی نبرده دوم تحریک کشورهای منطقه نسبت به 3 جزیره ایرانی بوموسی و تنب بزرک و کوچک که در برخی دیدارها و ملاقات ها و جلسات برخی اوقات طرح می کنند که این هم با تسلط ایران در منطقه خلیج فارس پیش نخواهد رفت و ما بر یک وجب خاکمان غیرت و تعصب داریم مانند قاجارها و پهلوی های بی غیرت نیستیم که سر برخی باندبازی ها و فشارهای خارجی خاک را بدهند و افتخارکنند و سوم باز پس گیری اقتدار حاکمیتی بر تنگه هرمز با اقدام نظامی که اخیرا حرف ها و تهدید هایی کردند ه عرض میکنیم در مورد ایران اینها هنوز دچار خطای محاسباتی هستند ، بخواهند کاری کنند خلیج فارس قبرستان آنهاست ، لذا باید مردم هم مراقبت کنند که در دام شبهات و تحلیل های سطحی و آبکی برخی نشوند.
نکته بعدی لازم است به برخی فعالان سیاسی حال در هر جناحی هستند تذکری داده شود که برای منافع سیاسی خودتان دین و احکام دین و آرمان های انقلاب اسلامی را قربانی و ذبح نکنند ، حرکت ما در مسیر دین و احکام اسلام باید باشد و از طرفی هم امامین انقلاب به صورت صریح و شفاف مواضع خودشان را اعلام کردند مثلا در مورد کشف حجاب فرمودند هم حرام شرعی است و هم حرام سیاسی و چون جنبه اجتماعی دارد ، حکومت اسلامی باید نسبت به آن اقدام مناسبی داشته باشد ، این نیست که شخصی به خوشایند برخی سیاسیون بیاید بگوید نظام مسئله حجاب را کنار گذاشته ، شما چطور خودت را در دایره فکری رهبری تعریف میکنی و حرف از رهبری و منویات رهبری و ... میزنی و بعد این حرف زدن ها!!! شفاف و صریح رهبری موضع گرفتند حتی نسبت به حجاب اجباری تذکر دادند که این حرف دشمن است ما چیزی به عنوان حجاب اجباری نداریم ، حجاب یک مسئله دینی است که برخاسته از باور های دینی افراد است و وقتی باورها عمیق شد ، همچو رفتاری یعنی حجاب هم رخ می دهد . لذا حجاب یک رفتار عقلانی است که وقتی مبانی دینی پذیرفته شد ، انسان حجاب را اختیار می کند. لذا انسان ها باید مراقبت کنند برای نظام هزینه ایجاد نکنند ، عدم بصیرت و نداشتن ملاک های امام جامعه اینچنین انسان را به خطا می برد. خدا عاقبت ما را بخیر کند.
وقایع و اغتشاشات شهریور و مهر ۱۴۰۱، بسیاری از تحلیلگران را متوجه یک واقعیت بسیار تأملبراگیز کرد: بخش قابل اعتنایی از بدنه میدانی و لجستیک این اغتشاشات را دانشآموزانی تشکیل میدادند که هنوز در مقطع تحصیلات عمومی قرار داشتند. این واقعیت نه صرفاً یک رویداد امنیتی، بلکه زنگ خطری تربیتی بود؛ زیرا نشان داد زنجیره ارتباطی «خانه»، «مدرسه» و «نظام رسمی تعلیم و تربیت» در نقطهای آسیب دیده است. نقطهای که کشف و مسئلهیابی آن و همچنین راه درمان و حل مسئلهاش، در پیوند اولیا و مربیان میسر است.
مجموعه هایی که مطالعه کردند کنشهای دانشآموزی را در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ به چهار عامل عمده این ناهنجاری ها اشاره کردند:
١. سوگیری شناختی ناشی از تاثیر یکسویه رسانههای معارض
٢. عطش دیدهشدن و کسب هویت گروهی
٣. تفاوت نسلی و فقر گفتگوی خانوادگی
٤. نبود فضاهای تخلیه هیجان قانونی و مشروع در مدرسه
وقتی دانشآموز در خانواده مجرایی برای همدلی و تبادل فکری نمییابد، به سمت بیرون برای یافتن درک و شناخت روی میآورد. آنها از طریق مشارکت در کنشهای جمعی، تلاش میکردند فضای خالی گفتگو در خانواده را پر کرده و نیاز به شنیدهشدن را ارضا کنند. دوره نوجوانی دورهای هیجانخیزی است و دانشآموز نیازمند محل های مناسب برای تخلیه انرژی خود میباشد. همانگونه که رویدادهای ۱۴۰۱ نشان داد، وقتی مدرسه خروجی هیجانی و فضای بازی کافی فراهم نکند، دانشآموز خود به دنبال یافتن راههای تخلیه میرود و این راهها غالباً فاقد هدایت و مرزهای صحیح هستند لذا باید با بازنگری در مسیر تربیت در جامعه که چند رکن اساسی دارد ، که خانواده و مدرسه از مهمترین آنهاست ، ظرفیت های مردمی دیگر هم به کمک بیاید مانند مساجد و هیئات که در چارچوب درست ارتباط گیری با مدرسه و خانواده قرار گیرند و مسیر تربیت را کمک کنند تا جامعه از این آسیب ها مصون گردد.