23 اردیبهشت 1395
شماره خبر: 162872

کتابخانه امام رضا (ع) اشتهارد میزبان نشست کتاب خوان شد

سپیدار‌آنلاین: گروه فرهنگی

کتابخانه امام رضا (ع) اشتهارد میزبان نشست کتاب خوان شد


نشست کتابخوان کودک و نوجوان ویژه اعیاد شعبانیه در کتابخانه عمومی امام رضا (ع) رحمانیه اشتهارد با حضور جمع کثیری از اعضای این کتابخانه برگزار شد.
نشست کتابخوان کودک و نوجوان ویژه اعیاد شعبانیه در کتابخانه عمومی امام رضا (ع) رحمانیه در اشتهارد با حضور جمع کثیری از اعضای این کتابخانه برگزار شد. این نشست کتاب خوان کودک و نوجوان در کتابخانه امام رضا (ع) با حضور دانش آموزان و اعضای این کتابخانه برگزار شد، 12 تن از کودکان به معرفی کتاب های خود پرداختند.
کتاب حضرت سلیمان/ نوشته بهرام رحیمی نژاد / ارائه شده توسط عرفان فیروز بخت
کتاب مصوّر حاضر، از مجموعه ده جلدی «پیامبران خدا»، و حاوی داستانی درباره «حضرت سلیمان(ع)» است که برای گروه سنی (ب) و (ج) به نگارش در آمده است. در این داستان به ویژگی‌های «حضرت سلیمان(ع)» نسبت به مردم زمانش پرداخته شده است. در داستان آمده است: ایشان زبان همه‌ حیوان‌ها را می‌فهمید و می‌توانست با آنها سخن بگوید. باد در خدمت سلیمان نبی(ع) بود، به طوری که باد او و لشکریانش را هر جا که می‌خواستند می‌برد. ملکه سبا، «بلقیس» با دیدن قدرت الهی آن حضرت، ایمان آورد و یکتاپرست شد. از دیگر معجزات خداوند درباره حضرت سلیمان(ع) که در داستان بیان شده این است که ایشان در حالت ایستاده و عصا به دست فوت کردند. سلیمان(ع) چندین سال بر عصا تکیه زدند تا به فرمان خدا موریانه عصا را خورد و مردم فهمیدند که سلیمان نبی(ع) در گذشته است.
کتاب مانند این کتاب خدا را دوست داشته باشید/ نوشته هئیت تحریریه براق / ارائه شده توسط معصومه عرب
"زکریا" که سرپرستی "مریم" را برعهد داشت خوب می‌دانست که او با دیگر بانوان تفاوت دارد. در هیچ‌جای دنیا دختری به پاکی و مهربانی او یافت نمی‌شد. روزی او به اتاق عبادت مریم رفت و منظره‌ای شگفت‌انگیز دید؛ در آن‌جا میوه‌ها و غذاهایی در ظرف‌های نورانی مشاهده کرد که تا به حال ندیده بود. مریم به او گفت که آن‌ها از جانب خداوند از بهشت توسط فرشتگان برای او آورده شده‌اند. حضرت زکریا از خدا خواست که فرزندی به پاکی مریم به او ببخشد، خداوند نیز دعای او را اجابت کرد و به او تولد پسری به نام "یحیی" را بشارت داد. سال‌ها گذشت، روزی جبرئیل به نزد مریم رفت و او را به فرزندان پاک بشارت داد. بدین‌ترتیب مریم، حضرت عیسی را باردار شد و به خاطر نکوهش مردم از آنان کناره‌گیری کرد و به مکانی دور رفت. سرانجام حضرت عیسی به دنیا آمد و به امر پروردگار لب به سخن گشود و مادرش را دلداری داد. مریم به همراه فرزندش به میان مردم بازگشت. وقتی مردم آنان را دیدند مریم را نکوهش و سرزنش کردند ولی مریم پاسخ آنان را نداد و با دست به کودکش اشاره کرد. در این هنگام حضرت عیسی به خواست خداوند به سخن آمد و گفت: "همانا من بنده‌ی پروردگار جهانیان و پیامبر هستم..." مردم از دیدن این معجزه‌ی آشکار پی بردند که درباره‌ی مریم اشتباه کرده‌اند و او به خواست و فرمان خداوند حضرت عیسی را بدون آن که شوهری داشته باشد به دنیا آورده است."
کتاب هیزم گناهان کوچک نوشته هئیت تحریریه براق / ارائه شده توسط زهرا عرب
خلاصه کتاب : "گروه سنی "ب" و "ج" در شمارگان پنجم از این مجموعه‌ی مصور و رنگی، حکایت حضرت هود (ع) را می‌خوانند. او پیامبری است که قومش گرفتار عذاب الهی شدند. در کتاب عنوان شده است: "یک روز در گوشه‌های آسمان ابر سیاهی پیدا شد. مردم که مدت‌ها منتظر باران بودند، خیال کردند که از این ابر، باران می‌بارد. با خوشحالی گفتند: این ابر پر از باران است. اما وقتی ابر نزدیک‌تر شد، هود به مردم گفت: این ابر نیست، بادی است که همه‌ی شما را نابود می‌کند. هنوز هم فرصت دارید. ایمان بیاورید. مردم قبول نکردند. چند ساعت بعد، باد شدیدی شروع به وزیدن کرد. باد که خیلی سرد بود، هفت روز و هفت شب وزید و همه‌ چیز را از بین برد. آن مردم قوی‌هیکل مثل تکه‌های چوب خشک شدند و بر زمین افتادند.
کتاب مسابقه بزرگ نوشته برزو سریزدی/ ارائه شده توسط نیلوفر کرامتکار

گروه سنی "ب" و "ج" در شمارگان پنجم از این مجموعه‌ی مصور و رنگی، حکایت حضرت هود (ع) را می‌خوانند. او پیامبری است که قومش گرفتار عذاب الهی شدند. در کتاب عنوان شده است: "یک روز در گوشه‌های آسمان ابر سیاهی پیدا شد. مردم که مدت‌ها منتظر باران بودند، خیال کردند که از این ابر، باران می‌بارد. با خوشحالی گفتند: این ابر پر از باران است. اما وقتی ابر نزدیک‌تر شد، هود به مردم گفت: این ابر نیست، بادی است که همه‌ی شما را نابود می‌کند. هنوز هم فرصت دارید. ایمان بیاورید. مردم قبول نکردند. چند ساعت بعد، باد شدیدی شروع به وزیدن کرد. باد که خیلی سرد بود، هفت روز و هفت شب وزید و همه‌ چیز را از بین برد. آن مردم قوی‌هیکل مثل تکه‌های چوب خشک شدند و بر زمین افتادند.
کتاب مسابقه بزرگ نوشته برزو سریزدی / ارائه شده توسط نیلوفر کرامتکار
در این کتاب، داستان دیگری از ماجراهای "سام آتش‌نشان" برای کودکان در صفحات مصور و رنگی به چاپ رسیده است. در این داستان "سام آتش‌نشان" و دوستش برای تماشای مسابقه فوتبال در ایستگاه آتش‌نشانی، تلویزیونی فراهم می‌کنند، اما وقوع دو حادثه در دهکده، مانع از تماشای مسابقه می‌شود. آن‌ها سرانجام پس از ماموریت خود، موفق می‌شوند بخشی از مسابقه را تماشا کنند.
کتاب حضرت هود نوشته بهرام رحیمی نژاد/ ارائه شده توسط محمد مهدی حسینی ساجدی
کتاب مصوّر حاضر، از مجموعه ده جلدی «پیامبران خدا» است. کتاب حاوی داستانی درباره «حضرت هود(ع)» است و برای کودکان گروه سنی (ب) و (ج) به نگارش در آمده است. در این داستان به ناسپاسی قوم «عاد» اشاره شده است. مردم قوم عاد غرق در نعمت و شادی بودند، ولی به جای یکتاپرستی و شکر خداوند بت‌های سنگی را می‌پرستیدند. خداوند حضرت هود(ع) را برای هدایت آنها فرستاد. قوم عاد به خداوند یکتا ایمان نیاوردند. بالاخره خداوند عذاب خود را بر آنان نازل کرد. طوفان هفت شب و هشت روز ادامه پیدا کرد و تمام خانه‌ها و کاخ‌های آنها را از بین برد. بچّه‌ها با خواندن این داستان قرآنی می‌آموزند که همیشه باید شکرگذار نعمت‌های خداوند باشند؛ زیرا که قوم عاد به دلیل ناشکری‌هایشان عذاب شدند.
کتاب شام غریبان نوشه نیلوفر الک / ارائه شده توسط ابوالفضل عرب
شام غریبان "داستان کوتاه دیگری است برگرفته از مراسم عزاداری ماه محرم که برای کودکان گروه سنی "ب "در صفحات مصور و رنگی چاپ شده است .داستان درباره خانواده‌ای است که در یکی از شب‌های ماه محرم برای شرکت در مراسم عزاداری به خیابان و مسجد می‌روند .ناگهان پسر کوچک خانواده ـ سینا ـ گم می‌شود .هر کس برای پیدا کردن او به سمتی می‌رود .دخترک راوی داستان همراه بی‌بی به مسجد می‌رود و در آن جا با روشن کردن شمعی، دعا می‌کند تا برادرش پیدا شود .زمانی نمی‌گذرد که سینا پیدا می‌شود و دخترک خداوند و الطاف فاطمه زهرا (س) را سپاس می‌نهد .
کتاب حضرت یونس نوشته مژگان شیخی
حضرت «یونس» پیامبر در 33 سال مردم نینوا را به یکتاپرستی دعوت کرد؛ اما مردم به او ایمان نیاوردند. روزی پیامبر مردی را مشاهده کرد که برای شفای پسرش از بت‌ چوبی یاری می‌خواست. این صحنه باعث ناراحتی بیش از حد یونس(ع) شد و او قوم خود را نفرین کرد. او مردم را دعوت به توبه کرد و از کیفر و عذاب الهی بیم داد، اما مردم نپذیرفتند. یونس بعد از بیم دادن قوم خود، سرزمین نینوا را ترک کرد، اما خود نیز در شکم نهنگی گرفتار شد و مورد امتحان الهی قرار گرفت. در این کتاب مصور که از سلسله داستان‌های پیامبران است، داستان حضرت یونس، برای کودکان گروه سنی «ب» و «ج» به تصویر کشیده شده است.
کتاب دارو ندار نوشته محمد علی دهقان/ ارائه شده توسط ابولفضل چوپانی
کتاب مصوّر حاضر، داستانی از «حکایت‌های پندآموز از بوستان» است که برای گروه‌های سنّی (ب) و (ج) تدوین شده است. هدف از نگارش این داستان، آموزش بخشندگی و کمک به فقرا است. در این داستان می‌خوانیم: روزی مرد فقیری به در خانه مرد بازرگان و ثروتمندی می‌رود و کمک می‌خواهد. مرد بازرگان نه تنها به مرد فقیر کمک نمی‌کند، بلکه به خدمتکارش دستور می‌دهد تا با چوب او را از خانه بیرون بیاندازد. مرد ثروتمند پس از یک سال تمام اموالش را از دست می‌دهد و مجبور به کمک گرفتن از مردم می‌شود. مرد بازرگان به در خانه مرد فقیری می‌رود که روزی او را از خانه‌اش بیرون انداخته بود. مرد فقیر ثروتمند می‌شود ولی همیشه بخشنده مهربان می‌ماند و به مرد بازرگان نیز کمک می‌کند، ولی قبل از کمک، او را متوجّه رفتار زشتش می‌کند
کتاب شاد کردن دل مومن نوشته گروه نویسندگان مدرسه علوی 2 / ارائه شده توسط عارفه عرب
کتاب مصوّر حاضر، نهمین مجلّد از مجموعه کتاب‌های «سرمشق‌های زندگی» ‌است. این کتاب حاوی ده داستان مذهبی است که برای کودکان گروه سنی (ب) و (ج) به نگارش در آمده است. این داستان‌های مذهبی حاوی پیام اخلاقی هستند که می‌توانند سرمشقی برای نوع زندگی کردن باشند. همچنین در هر داستان یک آیه قرآنی به همراه معانی فارسی آن ارائه شده است. «شاد کردن دل مؤمن»؛ «مسافر ناشناس»؛ «ولّی مؤمنان کیست؟»؛ «چگونه نماز بخوانیم؟»؛ «راضی به رضای خدا» از جمله عنوان‌های داستان‌های این کتاب هستند. در داستان «شاد کردن دل مؤمن» که عنوان کتاب نیز می‌باشد، آمده است: «علی بن یقطین» در دستگاه حکومتی هارون‌الرشید کار می‌کند، ولی در نهان از پیروان «امام کاظم(ع)» بوده است. او از حضرت موسی‌بن جعفر(ع) تقاضا می‌کند اجازه دهند او از این کار کناره‌گیری کند، اما امام اجازه ندادند و سه چیز را برای او تعهّد کردند. امام تعهّد کردند اگر او از یاران امام باشد، هرگز زندانی نشود؛ هیچ‌گاه زخم شمشیری به او نرسد و هیچ‌وقت به تنگ‌دستی نیفتد.
کتاب اسیر کوچگ نوشته مریم صباغ زاده / ارائه شده توسط نازنین مرتضوی
در کتاب حاضر، سروده‌ای درباره‌ی دختر سه ساله‌ی حضرت امام حسین (ع) ـ حضرت رقیه (س) ـ به چاپ رسیده است. در این سروده، روایت بازماندن حضرت رقیه از کاروان اسیران و سیلی خوردنش از دست یکی از نگاهبانان کاروان بازگو شده است. این کتاب با تصاویر رنگی همراه است.
کتاب در انتظار مهمان نوشته مجید ملامحمدی / ارائه شده توسط تینا خدایار
پسر "ام زید" بیمار بود و در خانه استراحت می‌کرد. "ام یزید" صبح زود از خانه بیرون آمد و شروع به جارو کردن کرد. به دلش افتاده بود که برایش مهمان می‌آید. ساعتی بعد، مردی تنها پا به کوچه گذاشت و به خانه‌ی ام زید رفت تا از پسرش عیادت کند. اهل خانه از خوشحالی سر از پا نمی‌شناختند. زید از ناراحتی‌ها و غصه‌هایش بر مرد گفت؛ این که نمی‌تواند قرضش را ادا کند و در پیشگاه خداوند شرمنده است مرد به او اطمینان داد که قرضش را پرداخت می‌کند. چند روز بعد طلبکار زید به دیدن او آمد و به خاطر دادن پول‌ها از زید تشکر کرد. ام زید دست به طرف آسمان گرفت و گفت: "خدایا امام سجاد را برای ما نگه دار. او هیچ‌وقت ما را تنها و گرسنه نگذاشته". این داستان تحت عنوان "در انتظار مهمان" به همراه پنج داستان دیگر در کتاب حاضر به چاپ رسیده است. این داستان‌ها به موضوع "عیادت بیماران" اختصاص دارد و عناوین آن‌ها عبارت‌اند از: من هم مریضم؛ خواب پیامبر؛ مهربان؛ چه کسی می‌آید؟ و دست پر""
کتاب دیوان شهریار سروده های استاد محمد تقی بهجت تبریزی / ارایه شده توسط یگانه مرشدی
سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ –درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود