25 خرداد 1395
شماره خبر: 164614

باغچه پر از گل و قصه های غار در کتابخانه سیار فدک ساوجبلاغ!

سپیدار‌آنلاین: گروه فرهنگی

باغچه پر از گل و قصه های غار در کتابخانه سیار فدک ساوجبلاغ!


دومین نشست کتاب خوان کتابخانه سیار و هفدهمین نشست ساوجبلاغ با تلاش حسن تکزارع کتابدار سیار فدک در روستای مهدی آباد از توابع این شهرستان برگزار شد.
دومین نشست کتاب خوان کتابخانه سیار و هفدهمین نشست شهرستانی با تلاش حسن تکزارع کتابدار سیار فدک در روستای مهدی آباد از توابع این شهرستان برگزار شد.
در این نشست 5نفر از دانش آمزان به ارائه 5 کتاب پرداختند که به شرح ذیل می باشد:
ارائه دهنده: امیرعلی حسینی / کتاب: تاجر خوشبخت
این کتاب درباره ی مرد تاجر خوشبختی است که درهرمعامله ای که انجام می دهد سود می کرد به همین خاطرفکری به سرش زد که این ثروتی که دارد ازراه تلاش بدست می آید یا خداوند به اومیدهد به همین خاطرتمام خرماهای شهراهوازرا خریداری کرد وبرای فروش به بصره که مرکز خرما بود برد تا بفروشد درراه به لشکربزرگی ازسربازان برخورد کرد که به دنبال چیزی می گشتند ومرد تاجربا تعجب به آنها نگاه می کرد سربازی به سمت آنان آمد و گفت من فرستاده حاکم بصره هستم تا تورا به حضورایشان ببرم وقتی که به حضور حاکم رسیدند مرد تاجر با ترس واحترام تعظیمی کرد ماجرا را برای حاکم تعریف کرد دراین هنگام مرد تاجر مشتی خاک اززمین برداشت که انگشترحاکم دربین خاک ها بود مرد تاجرازاین که دراین معامله هم سود بدست آورده بود خدا را شکرکرد ودانست که درهمه ی این سالها به خاطراراده ی خدا بوده که ثروت بدست آورده است.
ارائه دهنده: مهدی امیری جم کتاب: پیشی جلینگ جلینگ
داستان بچه گربه ای است که به دم خود زنگوله بسته بود و موقع شام و یا نهار و خواب دم خودش را تکان میداد و همه اون کار را انجام میدادند. یه روز یه گوساله اومد به مزرعه و خیلی گریه کرد و پیشی کوچولو برای اینکه گوساله گریه نکنه بهش قصه گفت و زنگوله رو به اون داد.
ارائه دهنده: علیرضا علیپور کتاب: قصه های غار
در روزگاران قدیم در کنار یه جنگل سبز یه کوه بود. توی کوه یه غار بود و توی این غار یه یه پسر کوچولو با پدر و مادرش زندگی می کردند. مادر توی غار غذا می پخت و لباس می دوخت و از این کارا پدر هم به جنگل می رفت و پسرک بعضی وقتها با اون می رفت. اون برگ گلهای رنگی رو فشار می داد و رنگ های زیبایی به وجود می آورد و با هاشون نقاشی می کرد.
ارائه دهنده: محمدطاها بلند کتاب: باغچه پر از گل
در یک باغچه خاله کفشدوزک و ننه جیرجیرک زندگی میکردند. یه روز خاله به ننه گفت فردا بهار می اد. اگه باغچه ها کثیف باشند دیگه گلها رشد نمی کنند. آنها با هم کمک کردند و با کمک موجودات و حشرات دیگه مثل سوسک باغچه رو تمیز کردند.
ارائه دهنده: علیرضا نوروزی کتاب: داستان های پیامبران
نام مبارک حضرت ابراهیم (ع) در 25 سوره از قرآن حداقل 69 بار تکرارشده است.راجع به این پیامبر وحالات گوناگون او قریب 195 ایه آمده وسوره ای مستقل نیز به نام او در قرآن میباشد.ایشان دومین پیامبر اولوالعزم میباشد که دارای کتاب وشریعت مستقل بوده ودعوت جهانی داشته است. ابراهیم هنوز متولد نشده بود که پدرش از دنیارفت وعمویش آذر سرپرستیش را به عهده گرفت.او در شهر اور به دنیا آمد و ولادتش در زمان نمرود بود.در زمان ابراهیم علاوه بر بت پرستی پرستش ماه وخورشید وستارگان نیز رواج داشت. در زمان تولد ابراهیم منجمان به نمرود خبر دادند به زودی پسری متولد میشود که حکومت تو را به هم میریزد وسبب نابودی تو میشود.نمرو که ادعای خدایی داشت وبا استفاده از جهالت مردم بر آنها حکومت میکرداز شنیدن این خبر ناراحت شد و در مورد تولدش سوال کرد.نمرود برای زنان باردار قابله ها وماموران خود را به کار گرفت تا جنس نوزاد را گزارش دهند واگر نوزاد پسر بود او را به قتل برسانند.مادر ابراهیم نیز بارها آزمایش شد اما کسی به باردار بودن او آگاه نشد.خداوند وجود او را از چشم دشمنان پنهان داشت تا نوزاددر خارج از شهر متولد شد.مادر کودک خود را به دور از چشم دشمنان بزرگ کرد تا اینکه دوران کودکی سپری شد وبه 13 سالگی رسید واز مادر خواست که او را به خانه ببرد.ابراهیم با دیدن ماه وستارگان وسایر اجرام به این نکته پی برد که همه اینها آفریدگاری دارد وبیهوده خلق نشده است وبدینوسیله توحید را در آن زمان ترسیم کرد.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود