جهل مقدس است اما نخواستن به دانستن عیب است
سپیدارآنلاین: گروه گزارش
یک استاد دین و فلسفه با بیان اینکه جهل مقدس است، گفت: نخواستن به دانستن عیب است، نخواستن از غفلت میآید و ادیان برای حقطلب شدن انسانها آمدهاند.
اولین نشست از سلسله نشستهای «معرفت و معنویت» به همت اداره فعالیتهای دینی، ادبی و هنری معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی با حضور رسول رسولی پور عضو هیئت علمی گروه دین و فلسفه دانشگاه خوارزمی با استقبال پرشمار دانشجویان ظهر سه شنبه در محل این دانشگاه در کرج برگزار شد. عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در این نشست سخنانش را با این جمله که اساس تعلیم یادگیری نیست بلکه یادآوری است؛ چنانچه ادیان نیز برای یادآوری و آگاهیبخشی انسانها آمدهاند نه برای شناسایی و معرفتبخشی، آغاز کرد. وی با بیان اینکه هدف فلسفه، معرفتبخشی است، یادآور شد: فلسفه در قبال شناخت موضوعات به ما کمک میکند و تکنیکهایی برای دیدن درست محیط و شناسایی آن به ما میآموزد. وی افزود: هدفگذاری دین، بیداری انسانها و دوری از غفلت و خواب است که اصطلاحاً به آن «یقظه» میگویند. دین انسان را زنده میکند و به او حیات میدهد. رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی با اشاره به تفسیر صدرالمتألهین از سوره نور گفت: اگر کسی اراده حکمتآموزی دارد و به دنبال حکمت است باید فطرت اولیه موجود را تقویت کند و به رشد برساند و فطرت ثانویه را به وجود آورد؛ که این بیانگر تفاوت جدی بین فلسفه و حکمت الهی (دین) است؛ چراکه فلسفه متکفل شناسایی و شناخت خدا، محیط، انسان و همه موضوعات اطراف است اما هدف اصلی دین، این شناساندن نیست. رسولیپور با اشاره به اینکه افلاطون و ارسطو برای تعلیم بشریت کافی هستند، تصریح کرد: دین یک تشخیص و یک تجویز درست است و پیامبران کاری میکنند که از عهده فلاسفه بر نمیآید. وی اظهار داشت: دین مشکل اساسی بشر را میداند و ادیان، انبیاء را برای برطرف نمودن این مشکل فرستادهاند. مشکل ما جهل نیست بلکه غفلت است. علم در برابر جهل نیست بلکه در برابر عناد و لجاجت و در برابر کوری است.
جهل مقدس است اما نخواستن به دانستن عیب است
رسولیپور ادامه داد: جهل مقدس است و نادانی چیزی است که سقراط به آن افتخار میکند و میگوید "من میدانم که نمیدانم". نخواستن به دانستن عیب است، نخواستن از غفلت میآید و ادیان برای حقطلب شدن انسانها آمدهاند. اگر کسی به سمت خدا حرکت کند، خود این مسیر راهی نیست؛ بلکه مشکل ما اساساً این است که بنا نداریم حرکت کنیم. عضو هیئت علمی گروه دین و فلسفه دانشگاه خوارزمی گفت: ادیان به دنبال معنویتبخشی و یک معرفت انضمامی هستند نه یک معرفت انتزاعی. فلسفه یک معرفت انتزاعی است که از طریق آن یکسری مفاهیم کلی تبیین میشود. اما دین به دنبال معرفت انضمامی است که معنویت ملزم به این معرفت است و خود معنویت یعنی سفر. رسولیپور با قرائت آیه «قال انی ذاهب الی ربی سیهدین» گفت: حضرت ابراهیم میفرماید من "ذاهب" به سوی پروردگار هستم و به سوی آن میروم و هدایت با حضرت دوست است. این بیانگر آن است که حکمت(دین) آمیخته با سفر، حرکت و شدن است و دین ما را به این سیر و سفر دعوت میکند. وی با بیان اینکه دو سیر آفاقی و انفسی وجود دارد گفت: سير در آفاق يعني سير بيروني. سير در انفس يعني سير دروني. حرکت درون و محیط هر دو لازم است چراکه حرکت درونی صورت نمیگیرد مگر اینکه حرکت محیط صورت گیرد. نقش "دیگری" اینجا اهمیت پیدا میکند که من خودم را در چهره دیگری میبینم و این دیگری هم خودِ من را به من نشان میدهد و با دیدن دیگری حس میکنیم که باید حرف بزنیم و حرکت کنیم.
معرفت نه فضیلت که مقدمه آن است
رسولیپور یادآور شد: معرفت مساوی با فضیلت نیست بلکه معرفت مقدمه فضیلت است و انسانیت انسان به سفر و حرکت است و به قول مرحوم شریعتی در کتاب «فلسفه بودن و شدن»، به شدن است. وی اظهار داشت: انسان در حال حرکت دارای دغدغه و اضطراب و بیقراری است، انسان اعتنا و توجه دارد و به تعبیر ملاصدرا انسان باید به چیزی غیر از فطرت اولیه تغییر کند؛ چراکه اگر بتوان به فطرت اولیه بازگشت کنیم به تعبیر آیت الله جوادی آملی در طبقه همکف بهشت قرار میگیری اما آنهایی که به معرفت انضمامی میرسند و حرکتِ دیگری را آغاز میکنند در پروژهی نصر الهی مشارکت میکنند. رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی با قرائت آیه «ان تنصرالله ینصرکم» تصریح کرد: باید در این خلقت و آفرینش نقشی ایفا کنیم و گوشهای از کار را بگیریم. همانطور که از نقش خاک در میآییم، باید از نقش تماشاگری فیلسوفان نیز در بیائیم و به نقش بازیگری برسیم. فیلسوفان تماشاگران این عالم هستند و خوب نگاه میکنند؛ تماشاگری کافی نیست؛ آنچه که دین و خدا از ما میخواهد بازیگری است.
از تماشاگری به بازیگری تغییر نقش دهیم
رسولیپور افزود: انسان مسافر طبق آیه «انی ذاهب الی ربی» انسانی است که دائماً در حال حرکت است و در مسافر بودن، نقشِ حرکت، فطرت ثانی و مشارکت در پروژهی نصر، رفتن آن مهم است مقصد مشخص نیست؛ چون اصلاً مقصد نهایت ندارد و حرکتهای مکانی مقصد دارد و این مسیر مقصد نهایی ندارد. حیات ما به این حرکت وابسته است و دغدغه اصلی و نهایی ما خداست. وی با بیان اینکه معنویتی بدون معرفت حاصل نمیشود و توقف در معنویت مراد خالق ما نبوده است، گفت: به تعبیر من معرفت انضمامی یعنی «انا لله و انا الیه راجعون». یعنی زندگی ما ملزم شده به «دیگری» که این دیگری، شما (جلوههای آن دیگریِ بزرگ) هستید؛ چون شما هدیه مقدس از جانب خدا دارید که آن نفخه الهی است. عضو هیات علمی گروه دین و فلسفه دانشگاه خوارزمی اظهار داشت: ادیان الهی جعل معنا نمیکنند انبیاء آمدند که آن معنای گمشده را نشان دهند، یعنی جریان ادیان ابراهیم، جریان معنایابی است. جریانات نوظهور معنوی جعل معنا میکنند و معناسازی میکنند. وی ادامه داد: جریانات نوظهور معنوی در سالمترین شکل، انسان را به فطرت اولیه خود برمیگردانند. تأثیر ذن، مدیتشن، یوگا، مراقبه و اینکه چطور از این شلوغی رها میشوی و به ٱن زلالی و پاکی میرسی کافی نیست. دریافتن و رسیدن به فطرت اولیه خیلی خوب است اما ما نیامدهایم همان چیزی که بودیم، بمانیم. رسولیپور در پایان یادآور شد: خدا ما را با فطرت اولیه خلق کرده که با تقویت این فطرت، فطرت ثانوی خلق کنیم. ممکن است که جریانات نوظهور معنوی ما را به فطرت اولیه خود برگردانند اما وظیفهی انبیای الهی فراتر است که جملهی ملاصدرا بیانگر این مطلب است که ما را به حرکت، شدن و فعلیت بیندازند و نقش آفرینشگری و بازیگری را ایفا کنیم.
منبع مهر